دیوید همیگز بازیگری است که به خاطر آفریقای شکسز (1966) و جراح پلیس (1971) شناخته می شود.
David Edward Leslie Hemmings (November 18, 1941 – December 3, 2003) was an English film, theatre and television actor as well as a film and television director and producer. He is noted for his role as the photographer in the drama mystery-thriller film Blowup (1966), directed by Michelangelo Antonioni. Early in his career, Hemmings was a boy soprano appearing in operatic roles. In his later acting career, he was known for his distinctive eyebrows and gravelly voice. Description above from the Wikipedia article David Hemmings, licensed under CC-BY-SA, full list of contributors on Wikipedia.
فیلم یا سریال مرتبط به بازیگر را از این قسمت پیدا کنید.
یک مالک جوان Hacienda به دلیل جوانی آسیب زا از زنان سوء استفاده می کند در حالی که مادرش اقدامات سادیستی او را پوشش می دهد. هنگامی که او دختر سرپرست عمارت را رام می کند و با او ازدواج می کند، همسر جوانش به زودی تبدیل به فرد مسلط در خانواده می شود.
یک نوازنده شاهد قتل یک روانشناس معروف است و سپس با یک گزارشگر جنگجو همکاری می کند تا قاتل را بیابد و در عین حال از تلاش قاتل غیبی که قصد دارد یک راز تاریک را مدفون نگه دارد فرار کند.
مصرف مواد مخدر در شهر رم به بالاترین حد خود رسیده است. بچهها از دلالها جلوی مدرسههایشان گل میزنند، قاطرها مستقیماً از طریق امنیت فرودگاه والس میزنند، و مرد اصلی اینترپل، مایک همیلتون (دیوید همینگز)، در نهایت عقلش است. تنها امید او این است که به یکی از مردان خود به نام فابیو (فابیو تستی) تکیه کند، افسری که آنقدر مخفی است که هیچ کس جز همیلتون نمی داند او واقعاً کیست. حتی زمانی که فابیو اعتماد رهبر کارتل، جیانی (جان لوفردو) را به دست میآورد، دلالها هر چه بیشتر به حقیقت نزدیکتر میشوند و وقتی پوشش او منفجر میشود، شکارچی شکار میشود زیرا فابیو خود را در یک مبارزه ناامیدکننده برای زنده ماندن میبیند. .
جک داد یک قصاب لندنی بود که بیش از 50 سال با جفت هایش از نوشیدنی لیوانی لذت می برد. وقتی مرد، همان طور که زندگی می کرد، با لبخندی بر لب در حال تماشای مسابقه اسب دوانی که روی آن شرط بندی کرده بود، با پول قرض شده مرد. اما قبل از مرگ او آخرین درخواست را داشت، "آخرین دستورات"، که خاکسترش در دریا در مارگیت پراکنده شود. این فیلم به دنبال جفتهایش، ری، لنی و ویک و پسر خواندهاش وینس میرود که با خاکستر به دریا میروند. در طول راه، رشتههای زندگی، عشقها و ناامیدیهایشان در خاطرات جک و همسرش امی به هم تنیده میشود.