شب کریسمس نزدیک است. همچنین روزی است که جولیان یازده ساله می شود. معمولاً بهترین روز سال است، پر از عطر خارقالعاده زنجبیل و نارنگی، صدای ترقهی آتش، درخت کریسمس تزئینشده و نور شمع سوسوزن. اما امسال هیچ چیز مثل همیشه نیست. جولیان و خانواده اش عزادار مرگ خواهر بزرگش هستند و جولیان احساس می کند که کریسمس به تازگی لغو شده است. سپس یک روز جولیان با هدویگ شاد و عاشق کریسمس ملاقات می کند و او شروع به باور می کند که شاید بالاخره کریسمس وجود داشته باشد. اما چیز عجیبی در مورد خانه هدویگ وجود دارد و پیرمردی که همیشه در کمین خانه است کیست؟
Christmas Eve is approaching. It's also the day Julian turns eleven. It's usually the best day of the year, filled with the wonderful scent of gingerbread and mandarin oranges, the crackling of firecrackers, a decorated Christmas tree, and the flickering light of candles. But this year, nothing is the same. Julian and his family are mourning the death of his older sister, and Julian feels like Christmas has just been canceled. Then one day, Julian meets the cheerful, Christmas-loving Hedwig, and he begins to believe that maybe Christmas does exist after all. But there's something strange about Hedwig's house, and who is the old man who always lurks in the house?
این فیلم با نام تجاری The Snow Sister محصول کشور Norway,United States است.به کارگردانی Cecilie A Mosli و بازیگرانی چون Jan Sælid,Celina Meyer Hovland,Mudit Gupta در ژانر درام,خانوادگی در سال 2024 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
با الهام از وقایع واقعی که در جریان رقابت شدید آلمان (آئودی) و ایتالیا (لانچیا) در مسابقات جهانی رالی 1983 رخ داد.
داستان احساسی مورگان کروز دانش آموز دبیرستانی دارای اضافه وزن و مادرش کیم که هر دو رازهای تاریکی را در خود دارند که منجر به شرایط ویرانگری می شود.
بر اساس داستان واقعی کوانتای "بوسکو" آدامز. آدامز که به دلیل تلاش برای در اختیار داشتن ماری جوانا به 35 سال زندان محکوم شده بود، در حالی که تحت نظارت 24 ساعته در سلول انفرادی بود، با کمک یک زن مسن تر که از طریق یک آگهی قلب تنها با او آشنا شد، به طور معجزه آسایی از یک زندان فوق امنیتی فدرال فرار کرد.
ویورلی فکر میکرد که آیندهاش را مشخص کرده است، پس از یک دیدار تابستانی از والدینش در تایپه، اقامت پزشکی خود را در تورنتو آغاز کرد. هنگامی که برنامههای او ناگهان تغییر میکند، او یک مسیر انحرافی به یک شهر کوچک کانادایی میرود که در آنجا با غریق غریق محلی بلیک ملاقات میکند. بعد از اینکه بلیک او را از غرق شدن در یک مهمانی ساحلی نجات میدهد، به ویورلی پیشنهاد میکند که شنا را بیاموزد، و با ادامه درسها، این دو به طور غیرمنتظرهای عاشق یکدیگر میشوند.
در حالی که از برادرش به همراه مادر جسورش مراقبت می کند، یک نوجوان دوستی غیرمحتمل با یک فعال عجیب و غریب برقرار می کند که به یکی از برجسته ترین موارد پزشکی در تمام دوران اعتراض می کند.
فرمانده آشویتس، رودولف هوس، و همسرش هدویگ، تلاش می کنند تا در خانه و باغی در کنار اردوگاه، زندگی رویایی را برای خانواده خود بسازند.