یک خانواده کوچک به صحرای سونوران نقل مکان می کنند تا به پدربزرگ و مادربزرگ خانواده نزدیک تر شوند. اگرچه گزارشهای خبری از یک ابرنواختر سهگانه دیدنی وجود دارد، و نوهی جوان یک ساختمان بیگانه درخشان را در پشت انبار دیده است، خانواده آسوده است تا اینکه یک شب، یک بشقاب پرنده بالای سرش اوج میگیرد و به نظر میرسد که در تپههای مجاور فرود میآید. ظاهراً ابرنواختر سه گانه شکافی در فضا و زمان ایجاد کرده است.
A small family relocates to the Sonoran Desert, to be closer to the grandparents of the family. Though there are news reports of a spectacular triple supernova, and the young granddaughter has seen a glowing alien construction behind the barn, the family is at ease until, one night, a UFO soars over head and appears to land in the nearby hills. Apparently, the triple supernova has opened a rift in space and time.
این فیلم با نام تجاری The Day Time Ended محصول کشور United States است.به کارگردانی John “Bud” Cardos و بازیگرانی چون Jim Davis,Bentley Mitchum,Dorothy Malone در ژانر ماجراجویی,وحشت,علمی تخیلی در سال 1980 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
با به هم خوردن ازدواجش، بلیک همسرش شارلوت را متقاعد می کند که از شهر استراحت کند و از خانه دورافتاده دوران کودکی خود در روستایی اورگان دیدن کند. هنگامی که آنها در نیمه شب به خانه مزرعه می رسند، مورد حمله یک حیوان غیبی قرار می گیرند و در حالی که موجود در اطراف می چرخد، خود را در داخل خانه سنگر می کنند. اما با فرا رسیدن شب، بلیک شروع به رفتار عجیبی می کند و به چیزی غیرقابل تشخیص تبدیل می شود.
وندی دارلینگ در تلاش برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پن شیطانی که قصد دارد او را به نورلند بفرستد، حمله می کند. در طول راه او با یک تینکربل پیچ خورده روبرو می شود که به چیزی که فکر می کند غبار پری است قلاب شده است.
شش محقق ماوراء الطبیعه ماهر در یک شهر جن زده گرد هم می آیند و تاریخ تاریک آن را کشف می کنند و با ارواح بی قراری که در آن ساکن هستند مقابله می کنند.
یک پسر توسط کابوس های وحشتناک که در آن یک هیولا در کمین کمین می کند، تسخیر شده است. برای تسکین او، پدرش در نیمه های شب ظاهر می شود و به او کمک می کند تا با ترس هایش روبرو شود. اما پسر شروع به زیر سوال بردن ماهیت واقعی این تظاهرات می کند و باید با حقیقتی در مورد سرنوشت پدرش و نیروی شیطانی که او را تهدید به نابودی می کند روبرو شود.
مارپیچ های پارانویای یک مرد جوان وقتی متقاعد می شود که کسی هر شب در خانه خود دزدکی می کند.
یک زن جوان که در یک سری از ارتباطات بی معنی گم شده است ، عاشق یک مرد کاریزماتیک و حساس می شود که یک راز تاریک را پنهان می کند که امور خود را به یک وسواس خطرناک تبدیل می کند.