فیلم تبلیغاتی آلمانی که داستانی پیرامون پخش رادیویی محبوب «Wunschkonzert» می چرخد.
German propaganda film spinning a story around the popular radio broadcast 'Wunschkonzert'.
این فیلم با نام تجاری Request Concert محصول کشور Germany است.به کارگردانی Eduard von Borsody و بازیگرانی چون Hedwig Bleibtreu,Joachim Brennecke,Heinz Goedecke در ژانر موزیکال,داستان عاشقانه,جنگی در سال 1940 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
لیلی با مادرش به اسکاتلند سفر می کند و با لوگان، دوست خانوادگی دوران کودکی، دوباره ارتباط برقرار می کند. بدون اینکه لیلی و لوگان بدانند، مادران مداخله گر آنها نقشه ای برای راه اندازی آنها در نظر گرفته اند.
زنی به معنای واقعی کلمه از جین آستن راهنمایی می یابد.
عشق به داستان های جین آستن به دو نفر کمک می کند تا بر غرور خود غلبه کنند و به اعتقاد خود به عشق اعتراف کنند.
تیلور که در تلاش برای یافتن صدای آشپزی خود به عنوان یک ستاره تلویزیونی شبکه است، به زادگاهش باز می گردد تا از والدینش دیدن کند. او باید بین رابطهی تازهاش، صرفهجویی در رستوران خانوادگیاش یا شغل رویاییاش بهعنوان یک سرآشپز معروف در سراسر جهان یکی را انتخاب کند.
خلبان جوانی که تازه دوره آموزشی را سپری کرده است، برای پیوستن به یک پرواز فراخوانده میشود، در حالی که آنها منتظر تماس هستند. در طول یک روز، او شاهد آسمان جنوب انگلستان مملو از دعوای مرگبار سگ است، و پس از هر نبرد طاقت فرسا، مردان به کلبه پراکنده خود باز می گردند، و متوجه می شوند که تعداد دیگری از آنها گم شده است. خلبان و همرزمانش که تمایلی به تسلیم شدن ندارند، با هم متحد می شوند تا یک بار دیگر به آسمان بروند و مصمم هستند که نه تنها از فرودگاه، بلکه از کل کشور خود دفاع کنند.
لوه کیوان، جدا شده از کره شمالی، با فرار از چین، تصمیم می گیرد تا آرزوی در حال مرگ مادرش را برآورده کند، تا جایی پیدا کند که بتواند واقعاً نام خود را داشته باشد و با شرایط خودش زندگی کند. او به بلژیک سفر می کند تا به دنبال وضعیت پناهندگی باشد، اما در نهایت بدون هیچ وسیله ای برای امرار معاش و سقفی بالای سرش در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. ماری که قبلاً نماینده تیم ملی تیراندازی بلژیک بود و اکنون با شیاطین درونی خود مبارزه می کند، به یک کیوان خسته می رسد و کیف پول او را می دزدد. این دو در نهایت به درگیری شدیدی ختم میشوند. و تنها زمانی که ماری متوجه می شود که کیف پول تنها یادگاری است که از مادر کیوان به جا مانده است، آنها شروع به جذب یکدیگر می کنند و به خاطر تجربیات و احساسات مشترکشان می افتند.