سال 1998. ایزابل، دانشجوی روزنامه نگاری، مجبور می شود دوره کارآموزی خود را در روزنامه یک شهر کوچک ساحلی گالیسی انجام دهد تا مدرک خود را به پایان برساند. وقتی او می رسد، او می خواهد هر چه زودتر شروع به تحقیق کند تا همه چیزهایی را که آموخته است به نمایش بگذارد تا به یک روزنامه نگار واقعی تبدیل شود. اما جایگاهی که به او اختصاص داده می شود آخرین موقعیتی است که او انتظار داشت: نوشتن و مدیریت آگهی های درگذشتی که به اتاق خبر می رسد. اما این، که ممکن است در ابتدا خسته کننده به نظر برسد، تبدیل به دریچه ای برای تحقیقاتی می شود که او را در بخش های مختلف جغرافیای اسپانیا در جستجوی یک داستان عشقی غیرممکن می برد.
Year 1998. Isabel, a journalism student, is forced to do her internship in the newspaper of a small Galician coastal town in order to finish her degree. When she arrives, she wants to start investigating as soon as possible, to demonstrate everything she has learned in order to become a real journalist. But the position she is assigned is the last one she expected: the writing and management of the obituaries that reach the newsroom. But this, which might seem boring at first, becomes the door to an investigation that will take her through different parts of the Spanish geography in search of an impossible love story.
این فیلم با نام تجاری El verano que vivimos محصول کشور Spain است.به کارگردانی Carlos Sedes و بازیگرانی چون Blanca Suárez,Javier Rey,Pablo Molinero در ژانر درام,داستان عاشقانه در سال 2020 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
لوه کیوان، جدا شده از کره شمالی، با فرار از چین، تصمیم می گیرد تا آرزوی در حال مرگ مادرش را برآورده کند، تا جایی پیدا کند که بتواند واقعاً نام خود را داشته باشد و با شرایط خودش زندگی کند. او به بلژیک سفر می کند تا به دنبال وضعیت پناهندگی باشد، اما در نهایت بدون هیچ وسیله ای برای امرار معاش و سقفی بالای سرش در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. ماری که قبلاً نماینده تیم ملی تیراندازی بلژیک بود و اکنون با شیاطین درونی خود مبارزه می کند، به یک کیوان خسته می رسد و کیف پول او را می دزدد. این دو در نهایت به درگیری شدیدی ختم میشوند. و تنها زمانی که ماری متوجه می شود که کیف پول تنها یادگاری است که از مادر کیوان به جا مانده است، آنها شروع به جذب یکدیگر می کنند و به خاطر تجربیات و احساسات مشترکشان می افتند.
داستان چگونگی غلبه نماد رگی باب مارلی بر ناملایمات و سفر پشت موسیقی انقلابی او.
داستان یک زن ژاپنی-کانادایی است که با مرگ مادرش دست و پنجه نرم می کند و خانواده اش را به عقب نشینی می برد. وقتی رابطه او با همسرش شروع به تأثیرگذاری بر امنیت عاطفی فرزندان می کند، خانواده برای همیشه تغییر می کند.
طرفداران پایان دادن به بی خانمانی، یک تورنمنت سالانه برای مردان بی خانمان ترتیب می دهند تا در یک سری مسابقات فوتبال به نام جام جهانی بی خانمان ها شرکت کنند.
در لوئیزویل، کنتاکی، آرایشگر شارون استیونز تودهها را گرد هم میآورد تا به پدر بیوه اد اشمیت کمک کند تا دختر 5 سالهاش میشل را که به شدت بیمار است، پس از اینکه جامعهشان توسط یک طوفان برفی بزرگ ناشی از موج سرمای آمریکای شمالی در سال 1994 تحت تاثیر قرار میگیرد، گرد هم میآورد.
ژاکلین، یک پناهنده جوان، تنها و بی پول در جزیره ای یونانی فرود می آید، جایی که سعی می کند زنده بماند، سپس با گذشته خود کنار بیاید. در حالی که نیروی خود را جمع می کند، با یک راهنمای تور بی ریشه دوستی را آغاز می کند و آنها با هم مقاومت لازم را برای پیشرفت پیدا می کنند.