داستان عشق آرتور شانزده ساله با جنگ جهانی اول قطع می شود. پس از از دست دادن مادر و خانه اش، او با پیوستن به ارتش تسلی پیدا می کند، زیرا این اولین بار است که اجازه حضور گردان های ملی در امپراتوری روسیه را می دهند. اما جنگ چیزی شبیه به تصور آرتور نیست - بدون شکوه و انصاف. وحشیانه و دردناک است. آرتورز اکنون کاملاً تنها است زیرا جنگ جان پدر و برادرش را می گیرد. همچنین هیچ پیشرفتی در حل سریع وعده داده شده جنگ و بازگشت به موقع به وطن حاصل نشده است. آرتورز با این تصور که تنها او به بازگشت به وطن اهمیت می دهد و وطنش فقط یک زمین بازی برای ملت های دیگر است، آرتورز برای نبرد نهایی قدرت پیدا می کند و در نهایت به خانه بازمی گردد تا همه چیز را از صفر شروع کند، درست مانند کشور تازه متولد شده اش.
The love story of sixteen-year-old Arturs is interrupted by the First World War. After losing his mother and his home, he finds some consolation in joining the army, because this is the first time national battalions are allowed in the Russian Empire. But war is nothing like Arturs imagined – no glory, no fairness. It is brutal and painful. Arturs is now completely alone as war takes the lives of his father and brother. Also, no progress is made in the promised quick resolution of the war and timely return home. Within the notion that only he alone cares about returning home and that his homeland is just a playground for other nations, Arturs finds strength for the final battle and eventually returns home to start everything from scratch, just like his newly born country.
این فیلم با نام تجاری Blizzard of Souls محصول کشور Latvia است.به کارگردانی Dzintars Dreibergs و بازیگرانی چون Oto Brantevics,Greta Trusina,Martins Vilsons در ژانر درام,داستانی,جنگی در سال 2019 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
با الهام از وقایع واقعی که در جریان رقابت شدید آلمان (آئودی) و ایتالیا (لانچیا) در مسابقات جهانی رالی 1983 رخ داد.
داستان احساسی مورگان کروز دانش آموز دبیرستانی دارای اضافه وزن و مادرش کیم که هر دو رازهای تاریکی را در خود دارند که منجر به شرایط ویرانگری می شود.
بر اساس داستان واقعی کوانتای "بوسکو" آدامز. آدامز که به دلیل تلاش برای در اختیار داشتن ماری جوانا به 35 سال زندان محکوم شده بود، در حالی که تحت نظارت 24 ساعته در سلول انفرادی بود، با کمک یک زن مسن تر که از طریق یک آگهی قلب تنها با او آشنا شد، به طور معجزه آسایی از یک زندان فوق امنیتی فدرال فرار کرد.
ویورلی فکر میکرد که آیندهاش را مشخص کرده است، پس از یک دیدار تابستانی از والدینش در تایپه، اقامت پزشکی خود را در تورنتو آغاز کرد. هنگامی که برنامههای او ناگهان تغییر میکند، او یک مسیر انحرافی به یک شهر کوچک کانادایی میرود که در آنجا با غریق غریق محلی بلیک ملاقات میکند. بعد از اینکه بلیک او را از غرق شدن در یک مهمانی ساحلی نجات میدهد، به ویورلی پیشنهاد میکند که شنا را بیاموزد، و با ادامه درسها، این دو به طور غیرمنتظرهای عاشق یکدیگر میشوند.
در حالی که از برادرش به همراه مادر جسورش مراقبت می کند، یک نوجوان دوستی غیرمحتمل با یک فعال عجیب و غریب برقرار می کند که به یکی از برجسته ترین موارد پزشکی در تمام دوران اعتراض می کند.
در تلاش برای پیوستن دوباره به دخترش پس از مدتی غیبت، پدری او را به یک سفر جاده ای به سانتافه، نیومکزیکو می برد. در طول مسیر آنها با شخصیت ها و موانع جالبی روبرو می شوند و رابطه خود را مرتب می کنند.