بنجی ولگردی است که با این وجود راه خود را به قلب تعدادی از اهالی شهر رسانده است، که هر زمان که میگذرد به او غذا و توجه میکنند. مورد علاقه خاص او یک جفت کودک هستند که برخلاف میل والدینشان به او غذا می دهند و با او بازی می کنند. با این حال، وقتی بچه ها ربوده می شوند، والدین و پلیس برای یافتن آنها در تلاش هستند. فقط بنجی می تواند آنها را ردیابی کند، اما آیا او به موقع خواهد بود؟ اگر بتواند روزی را نجات دهد، ممکن است خانه دائمی را که آرزویش را داشته است پیدا کند.
Benji is a stray who has nonetheless worked his way into the hearts of a number of the townspeople, who give him food and attention whenever he stops by. His particular favorites are a pair of children who feed and play with him against the wishes of their parents. When the children are kidnapped, however, the parents and the police are at a loss to find them. Only Benji can track them down, but will he be in time? If he can save the day, he may just find the permanent home he's been longing for.
این فیلم با نام تجاری Benji محصول کشور United States است.به کارگردانی Joe Camp و بازیگرانی چون Patsy Garrett,Allen Fiuzat,Cynthia Smith در ژانر ماجراجویی,خانوادگی,داستان عاشقانه در سال 1974 ساخته شده است. که در سایت نیو ساب تایتل ارائه شده است
فیلم مرتبط را از این قسمت پیدا کنید.
لیلی با مادرش به اسکاتلند سفر می کند و با لوگان، دوست خانوادگی دوران کودکی، دوباره ارتباط برقرار می کند. بدون اینکه لیلی و لوگان بدانند، مادران مداخله گر آنها نقشه ای برای راه اندازی آنها در نظر گرفته اند.
یک بازپرس خصوصی مجبور به اتحاد خطرناک با یک قاتل می شود تا از زیر بطن جنایتکار وحشتناک یک شهر ساکت کشف کند و نام مربی خود را که در جنایات دخیل است پاک کند.
لوه کیوان، جدا شده از کره شمالی، با فرار از چین، تصمیم می گیرد تا آرزوی در حال مرگ مادرش را برآورده کند، تا جایی پیدا کند که بتواند واقعاً نام خود را داشته باشد و با شرایط خودش زندگی کند. او به بلژیک سفر می کند تا به دنبال وضعیت پناهندگی باشد، اما در نهایت بدون هیچ وسیله ای برای امرار معاش و سقفی بالای سرش در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. ماری که قبلاً نماینده تیم ملی تیراندازی بلژیک بود و اکنون با شیاطین درونی خود مبارزه می کند، به یک کیوان خسته می رسد و کیف پول او را می دزدد. این دو در نهایت به درگیری شدیدی ختم میشوند. و تنها زمانی که ماری متوجه می شود که کیف پول تنها یادگاری است که از مادر کیوان به جا مانده است، آنها شروع به جذب یکدیگر می کنند و به خاطر تجربیات و احساسات مشترکشان می افتند.
یک مادر و پسر کوچکش به یک شهر کوچک جدید نقل مکان می کنند. آنها به زودی کشف می کنند که شهر دارای یک راز تاریک است و این یک مسابقه با زمان برای نجات شهر است.
اوری و پیتر سعی میکنند در حین بازسازی خانه قدیمیای که خریدهاند و کارهای شعبدهبازی میکنند، عاشقانه را زنده نگه دارند، اما وقتی اخباری را دریافت میکنند که انتظارش را داشتند، همهچیز چشمانداز جدیدی پیدا میکند.
جرقهها زمانی به پرواز در میآیند که هانا، یک متخصص در پیشبینی بهمن، فناوری جدید خود را به پارک ملی Glacier میآورد و مدیر بخش نجات کوهستان، که بیشتر به شهود و عقل سلیم تکیه میکند، با فشار مواجه میشود. رویکرد دوگانه آنها چیزی بیش از پیش بینی را در قلب آنها به ارمغان می آورد.