روفوس (زاده ۱۹ دسامبر ۱۹۴۲؛ ریوم، پویدوم) نام هنری بازیگر فرانسوی ژاک نارسی است. مخاطبان بین المللی او را بیشتر به خاطر بازی در نقش رافائل، پدر آملی پولن در فیلم آملی (2001) می شناسند. او در مجموعههای تلویزیونی و تولیدات فرانسوی متعددی از جمله بیشتر فیلمهای ژان پیر ژونه ظاهر شده است. او در فیلم Train de vie (1998)، یک تراژیک کمدی برنده جایزه درباره هولوکاست، نقش اصلی را داشت. شرح بالا از مقاله ویکیپدیا روفوس (بازیگر)، دارای مجوز CC-BY-SA، فهرست کامل مشارکتکنندگان در ویکیپدیا.
Rufus (born 19 December 1942; Riom, Puy-de-Dôme) is the stage name of French actor Jacques Narcy. He is best known by the international film audience for his performance as Raphaël, the father of Amélie Poulain in Amélie (2001). He has appeared in numerous French TV series and productions, including most of the films directed by Jean-Pierre Jeunet. He had the lead role in the movie Train de vie (1998), an award-winning tragicomedy about the Holocaust. Description above from the Wikipedia article Rufus (actor), licensed under CC-BY-SA, full list of contributors on Wikipedia.
فیلم یا سریال مرتبط به بازیگر را از این قسمت پیدا کنید.
آملی پولن به عنوان پیشخدمت در یک کافه دو آسیاب بادی در پاریس، یکی از بسیاری از دختران جوان مجرد و ترسو است که چند دوست دارد و مدلی نیست که کارگردان ها به دنبال آن هستند. اما در این دختر 23 ساله عشق به خدا، کوشا، باهوش و عاشق بزرگ پنهان است.
خانواده ای در یک تعطیلات گرمسیری متوجه می شوند که ساحل خلوتی که در آن برای چند ساعت استراحت می کنند به نوعی باعث پیری آنها می شود و کل زندگی آنها را به یک روز کاهش می دهد.::ناشناس
در سال 1943، دو افسر اطلاعاتی بریتانیا عملیات Mincemeat را ساختند، که در آن طرح آنها برای انداختن جسد با کاغذهای جعلی در سواحل اسپانیا، جاسوسان نازی را فریب می داد و معتقد بودند که نیروهای متفقین قصد دارند از طریق یونان به جای سیسیل حمله کنند.
این نمایش داستانی با الهام از رویدادهای واقعی، روایتی درونی از چگونگی تضمین مصاحبه بدنام شاهزاده اندرو توسط زنان نیوزنایت ارائه می دهد.
سارا و تام در مشکلات مالی وحشتناکی هستند. در آستانه از دست دادن همه چیز، آنها موفق شده اند یک خریدار برای خانه شیک خود در لندن پیدا کنند. وقتی بهترین دوستانشان ریچارد و بث برای شام آخر می آیند، یک دوست قدیمی ناخوانده، جسیکا، همراهی می کند. پس از یک مشاجره به ظاهر پیش پا افتاده، جسیکا خود را در باغ حلق آویز می کند. تام به پلیس زنگ میزند وقتی سارا متوجه میشود که اگر خریدار بفهمد، فروش از بین میرود، یعنی خرابی مالی قطعی. تنها راه حل این است که ریچارد و بث را متقاعد کنیم که جسد جسیکا را به آپارتمانش ببرند و طوری به نظر برسند که او خودش را در آنجا کشته است. اگر آنها به اندازه کافی در مورد آن باهوش باشند، چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟