میشل لین موناگان در 23 مارس 1976 در وینتروپ آیووا متولد شد. او کوچکترین از سه فرزند و تنها دختر شارون (هامل) است که یک مرکز مراقبت روزانه اداره می کند ، و رابرت ال موناگان ، کارگر کارخانه و کشاورز. وی عمدتاً تبار ایرلندی و آلمانی است. وی پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان در آیووا ، به مدت سه روز در رشته روزنامه نگاری تحصیل کرد ...
Michelle Lynn Monaghan was born on March 23, 1976, in Winthrop, Iowa. She is the youngest of three children and the only daughter of Sharon (Hamel), who ran a day care center, and Robert L. Monaghan, a factory worker and farmer. She is of mostly Irish and German descent. After graduating from high school in Iowa, she studied journalism for three ...
فیلم یا سریال مرتبط به بازیگر را از این قسمت پیدا کنید.
سالها پس از درگذشت همسرش کیت ، ند استیونز هنوز هم به فکر آشنایی با زنان دیگر است. از این گذشته ، چرا او دوباره شروع به دوستیابی می کند وقتی که هنوز باید به دنبال دخترش لیز باشد؟ اما وقتی لیز برای بازدید از کالج به خانه می آید ، میهمان غافلگیرانه ای را به ارمغان می آورد که NED را برای یک حلقه پرتاب می کند. آیا ند می تواند بپذیرد که دختر کوچکش عاشق دیوید شده است ، یک دانش کاملاً کامل-همه کسی که ناد را دیوانه می کند؟
دنیای آریل 16 ساله متلاطم می شود زمانی که مادرش به طور مرموزی برمی گردد و در حالی که رازهای خانوادگی را که مدت ها پیش در مزرعه دورافتاده کوهپایه ها پنهان کرده بودند، در رابطه به ظاهر کاملی که با پدرش دارد، شکاف می اندازد.
ای جی پارکر، همسر سابقش و یک مامور فدرال، برای یافتن یک انبار مخفی از 5000 سکه طلای 20 دلاری دو عقاب دزدیده شده به شهری ارواح در مکزیک به نام پارادایس می روند.::داگ المر
روانپزشکی که مراجعه کننده اش خودکشی می کند، پس از معرفی برادر بازمانده اش به همسر و دخترش، زندگی خانوادگی اش را مختل می کند.::ناشناس
گروهی از افسران مستقر در یک دخمه پرپیچ و خم و مخفی باید برای جان خود با هچت، یک زندانی باارزش باهوش و بدنام مبارزه کنند. هنگامی که او فرار می کند، برنامه مرموز و مرگبار او عواقب بسیار گسترده و وحشتناکی دارد.
جس، یک مادر و پرستار تازه جدا شده، به همراه تایلر، دختر نوجوانش و اوون، پسر هشت ساله اش، به خانه مزرعه قدیمی خانوادگی خود نقل مکان می کند. یک شب، سگ خانواده چیزی را در جنگل حس می کند و برای پیدا کردن آن فرار می کند. او چند روز بعد برمی گردد و به اوون حمله می کند و قبل از اینکه جس بتواند مداخله کند او را به طرز وحشیانه ای گاز می گیرد. اوون به سرعت به بیمارستان منتقل می شود. وضعیت او بدتر می شود و هیچ کس نمی تواند دلیل آن را بفهمد ... تا زمانی که جس یک درمان ناراحت کننده را کشف کند ...